عیسی علیه السلام به حواریون فرمود: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول میدهید آن را برآورید؛ بگویم»
حواریین گفتند: «هر چه امر کنی اطاعت میکنیم».
عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست.
حواریون در خود احساس ناراحتی میکردند، ولی چون قول داده بودند که خواهش عیسی را بپذیرند؛ تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست.
همینکه کار به انجام رسید، حواریون گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را میشستیم نه تو پای ما را».
عیسی گفت: «این کار را کردم تا بدانید که عالم و دانشمند؛ از همه سزاوارتر است به اینکه خدمت به مردمان را به عهده گیرد.
این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس فروتنی را فرا گیرید و بعد از من که عهدهدار تعلیم و ارشاد مردم میشوید؛ راه و روش خود را تواضع و خدمت به خلق قرار دهید.
اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد میکند نه در زمینه تکبّر، همان گونه که گیاه در زمینِ نرم میروید نه بر صخره و سنگِ سخت».
استاد مطهری، داستان راستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۳