بچه های مسجد

این وبلاگ دیگر پشتیبانی نمیشود برای ورود به سایت اصلی اینجا را کلیک نمایید.
بچه های مسجد

گویند سلام ، طلائی ترین کلید برای صعود به تالار آشنایی هاست
پس صمیمی ترین سلام تقدیم شما باد.
عرض خیر مقدم و خوش آمد گویی داریم خدمت همه شما عزیزان و مسجدی ها
پست الکترونیک: 110masjed@gmail.com
آپارات: https://aparat.com/110masjed
کانال ما در سروش: 110masjed@
آدرس: تهران -شهریار - وحیدیه - جوقین -مسجد جامع علی بن ابیطالب علیه السلام
کانون فرهنگی هنری ریحانة النبی سلام الله علیها
پایگاه بسیج کربلا

همسنگران
برنامه های ما
آیة الکرسی
شهید محسن حججی
روشنایی
تکان روشن
تعقیبات نمازهای پنجگانه
دعای فرج امام زمان(عج)
دعای سلامتی امام زمان(عج)
  • ۲
  • ۰

🐜 روزی حضرت سلیمان (ع) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد، سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.

🍃 در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت، سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت سلیمان (ع) آن مورچه را طلبید.
🍃 و داستان او را پرسید مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد.
💭 و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم.
🍃 سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می بری آیا سخنی از او شنیده ای ؟
🐜 مورچه گفت آری او می گوید : «ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن»
#داستانک

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی