ادامه لشکر عقل و جهل ...
مواسات و ضدش منع
دوستی و ضدش عداوت
وفا و ضدش پیمان شکنی
اطاعت و ضدش معصیت
خضوع و ضدش برتری جویی
سلامت و ضدش بلا
محبت و ضدش کینه توزی
راستی و ضدش دروغگویی
حق و ضدش باطل
امانت و ضدش خیانت
ادامه در پست های بعدی ...
با ما همراه باشید...
عیسی علیه السلام به حواریون فرمود: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید؛ بگویم»
حواریین گفتند: «هر چه امر کنی اطاعت می‌کنیم».
عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست.
حواریون در خود احساس ناراحتی میکردند، ولی چون قول داده بودند که خواهش عیسی را بپذیرند؛ تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست.
همین‌که کار به انجام رسید، حواریون گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم نه تو پای ما را».
عیسی گفت: «این کار را کردم تا بدانید که عالم و دانشمند؛ از همه سزاوارتر است به اینکه خدمت به مردمان را به عهده گیرد.
این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس فروتنی را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید؛ راه و روش خود را تواضع و خدمت به خلق قرار دهید.
اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبّر، همان گونه که گیاه در زمینِ نرم می‌روید نه بر صخره و سنگِ سخت».
استاد مطهری، داستان راستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۳
با همکاری پایگاه بسیج کربلا حضور کاروان سلامت و احسان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) در شهر وحیدیه محله جوقین برقرار شده و بمدت یک هفته از ساعت 8 صبح الی 4 بعد از ظهر به ارائه خدمات بهداشتی و درمانی بصورت کاملاً رایگان به همشهریان می پردازند.
محل استقرار : جنب مسجد جامع علی بن ابیطالب علیه السلام
____________
کانال ما در سروش: http://sapp.ir/110masjed
۵- حق چشم
اما حق چشمت برتو آنست که برگردانی آنرا از چیزی که خداوند تو را از دیدن آن منع نموده است و بی جهت به هر طرف و هر چیز نظر نکنی ؛ مگر در جایی که موجـب پند و عبرتی باشد یا سبب بصیرت و بیداری گردد و یا علمی از آن استفاده شود زیرا چشم دروازه‌ی پند و عبرت گرفتن است.
ادامه دارد...
نشست روشنگری به مناسبت
یوم الله نهم دی "روز بصیرت و میثاق امت با ولایت"
سخنران: حاج علی اکبر فدایی
جمعه 97/10/7 همزمان با نماز مغرب و عشاء
شهرستان شهریار -وحیدیه - اسماعیل آباد - مسجد صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
ادامه لشکر عقل و جهل ...
خاموشی و ضدش بیهوده گویی
تسلیم (در برابر حق) و ضدش استکبار
تسلیم (در برابر عقائد الهی) و ضدش شک
صبر و ضدش بی تابی
گذشت و ضدش انتقام
بی نیازی و ضدش فقر
توجه و ضدش غفلت
حفظ و ضدش فراموشکاری
محبت و پیوند و ضدش قطع رابطه
قناعت و ضدش حرص
ادامه در پست های بعدی ...
با ما همراه باشید...
تا قبل از فاجعه زاریا که منجر به شهادت صدها نفر از شیعیان نیجریه و جراحت و اسارت هزاران نفر دیگر از جمله شیخ زکزاکی و همسر ایشان شد کمتر کسی باور میکرد شعاع رویش‌های انقلاب اسلامی این گونه تا غرب آفریقا کشیده شده باشد.
حدود چهل سال پیش بود که شیخ زکزاکی بر اثر آشنایی با انقلاب اسلامی و شخصیت امام خمینی (ره) متحول شد و جریانی جدید از حرکت اسلامی در غرب آفریقا را پایه ریزی کرد. شیخ زکزاکی توانست با ایجاد تشکیلاتی اسلامی میلیون‌ها نفر از مردم غرب آفریقا را به #اسلام_ناب دعوت کند و تحولی تاریخ ساز را در غرب آفریقا پایه گذاری کند.
شاید برایتان جالب باشد که شیخ زکزاکی برای یاران خود فهرستی از تمرین‌های خودسازی را تدارک دیده بود و همگی به آن عمل میکردند تا بتوانند جریان اسلام ناب را در غرب آفریقا توسعه دهند. چرا که بدون خودسازی، دگرسازی و اقدام انقلابی را کم اثر میدانستند؛ قرار ایشان و یاران نزدیکشان که از طریق خانواده ایشان در اختیار رسانه نو+جوان قرار گرفت به شرح زیر است:
1- ما باید «قیام الیل» را رعایت کنیم (از فرصت شب برای نماز و خواندن قرآن استفاده کنیم).
2- ما باید هر روز قرآن بخوانیم؛ (حداقل دو حزب در روز).
3- ما باید روز‌های دوشنبه و پنج شنبه را روزه بگیریم.
4- ما باید صبح و شب ذکر پروردگار مهربان را فراموش نکنیم.
5- ما باید به دنبال دانش باشیم.
6- ما باید مردم را به راه خدا دعوت کنیم. هرچند آن چه که می‌دانیم اندک است، اما باید آن را به دیگران نیز برسانیم.
7- ما باید کاملاً تمیز باشیم.
8- ما باید تمرینات ورزشی داشته باشیم.
9- ما باید برای مدیریت وقت‌هایمان برنامه داشته باشیم و تا حد امکان به آن عمل کنیم.
10- ما باید در جریان رویدادهای جهان خصوصا آن چه در مورد مسلمانان در سرتاسر جهان رخ می‌دهد باشیم و نسبت به آنها واکنش نشان دهیم.
11- ما باید به کارهای خوبی که یاد میگیریم عمل کنیم.
روزی دانشمندى آزمایش جالبى انجام داد. او یک صندوقچه ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشه‌اى در وسط صندوقچه آن را به دو بخش تقسیم کرد.
در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمى‌داد.
ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار شیشۀ که وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان دیوار شیشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد…
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غیر ممکن است!
در پایان، دانشمند شیشه وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.
ولى دیگر هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى صندوقچه نیز نرفت!!!
